یاسین جونیاسین جون، تا این لحظه: 13 سال و 19 روز سن داره

عشق مامان و بابا

نامه بابا حمید به پسر گلمون اقا یاسین

1391/10/24 23:21
نویسنده : مریم
134 بازدید
اشتراک گذاری

 

عزیز دل بابایی یاسین جونم سلام

زیبا ترین گل ها را برای زیبایی زندگیت و کوتاهی عمرشان را برای غم هایت ارزومندم.

امیدوارم که همیشه شاد وخندون باشی .آخه هر وقت که می بینم داری ومی خندی و می رقصی و خو شحالی قند توی دلم اب می شه و یه دنیا کیف می کنم و لذت میبرم و از خدای مهربون که تو فرشته کو چولوی نازنین رو به ما هدیه داده می خواهم که همیشه توی زندگیت همینجور شاد و سرحال باشی چون رمز موفقیت تو در اینده همین شور وشوق و امید تو خواهدبود.

عزیزم :

نگاه های مهربان وصدای دل نشینت همیشه مرحم دل من در این زندگیست .بدان برای من و مادرت همیشه بهترینی .امیدوارم که در اینده هم وقتی بزرگ شدی و جلوی من ایسستادی هر وقت که نگاهت می کنم به خودم و تو افتخار کنم به خودم برای اینکه چنین فرزندی تربیت کرده ام و به تو برای اینکه باعث افتخار من و خانواده ات شدی .

خلاصه بگم عزیز دلم از وقتی که متولد شده ای من ومادرت زندگی رو جور دیگه ای تجربه می کنیم .دنیا برای ما رنگ و بوی دیگه ای داره و با امدنت باعث شدی ما هم تغییر کنیم و مراقب اخلاق و رفتارمون باشیم و بیشتر از همیشه همدیگرو دوست داشته باشیم .آخه دوست داریم که وقتی بزرگ تر شدی تو هم خدارو شکر کنی و خوشحال باشی که عضوی از خانواده ی ما هستی و ما هم لیاقت تورو داشته باشیم و وقتی که همگی دور هم هستیم با همدیگه خدا رو بابت این همه نعمت وزیبایی شکر کنیم.

یاسین جان:

باش وبا بودنت باعث بودن من باش.راستی تا یادم نرفته می خوام یه چیزی بهت بگم یه چند وقتییه تصمیم گرفتم که خاطرات و اتفاقات شیرین وکارهای تورو

سررسید رو هر شب توی سر رسیدی که چند ماه پیش

گرفتم بنویسم .البته از روزی که سر رسید رو خریدم دارم هر شب برات می نویسم دوست دارم که وقتی بزرگ تر شدی ویه جوان رعنا شدی این نوشته هارو بخونی تابهتر و بیشتر از بچه گی هات بدونی و متوجه بشی که من ومادرت چقدر دوست داریم و برای بزرگ شدن و مرد شدن و موفق شدنت چه کارها وتلاشهایی کردیم.

عزیز دلم نمی دونم وقتی واسه خودت مردی شدی و این مطالب رو می خونی من هستم یا نه ولی امیدوارم و ارزومندم وهمه تلاشم رومی کنم که تا اونوقت چه باشم یا نباشم تو یه مرد کامل و موفق باشی و باعث افتخار خودت و خانواده ات بشی .

عسل بابایی

هر وقت تو مشغول بازی و شادی هستی و من دارم بهت نگاه می کنم و عشق می ورزم وتوی ذهنم بهش شکل می دم و همیشه ازخدای مهربون از صمیم قلبم وبا تمام وجودم می خواهم که به من نیرو و اراده و لیاقت رو بده که بتونم برای تو و مادرت پدرو همسری مهربان باشم که شما ارزوش رو دارید.ان شاالله .

و در اخر اینو بگم گلم که :

پسر گلم یاسین جان:

باور کن چند روزی بود که زیباترین جملات را برای نوشتن این نامه کنار می گذاشتم ولی وقتی که شروع به نوشتن کردم همه جملات رو فراموش کردم .اصلا پسرم همینطور بی وزن وبی هوا بهت بگم که پسرم :

همه دنیای منی و خیلی عاشقانه دوست دارم .

به امید هر چیزی که تو ارزو داری.

اللهی قربونت برم .همیشه در قلب من جای داری.

پدرت حمید.ماچهورااسترس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)