بدون عنوان
یه دونه مامانی:چند روزی هستش که وقتی بابایی داره کارهاش رو انجام می ده تو هم کاغذ و مداد رنگی می گیری و نقاشی می کشی .و موقع نقاشی کشیدن حتما باید دراز بکشی و قتی این کار رو می کنی خیلی بامزه می شی.به خاطر همین با باباجون رفتیم برات دفترنقاشی و مداد رنگی گرفتیم تا نقاشی بکشی و اون دفتر رو برات یادگاری نگه داریم .
خیلی دوست داشتنی شدی عزیز دلم .واقعا با کارهایی که انجام می دی و هر روز کلمات جدید ی که یاد می گیری و حرفهایی که می زنی و خودت رو برامون لوس می کنی و با اون نگاه مهربون و پر محبتت روحیه به ما میدی که خستگی یادمون می ره .
پسر گلم "داری کم کم بزرگ می شی وهمه جیزا رو می فهمی و از اون خدای مهربون که تو روبه ما هدیه داده متشکرم و ازش می خوام که کمکمون کنه تا بتونیم برات بهترین پدر و مادرباشیم که لیاقت تو رو داشته باشیم.
قربونت برم مامانی :اونقدر دوست دارم که نمی تونم توصیفش کنم .تو همه وجود منی .وقتی از سر کار میام با اینکه واقعا خسته می شم و دوست دارم استراحت کنم ولی چشمم که به تو می افته از خود بی خود می شم و همش دوست دارم که بغلت کنم و نوازشت کنم و حس می کنم اینطور خستگیم بر طرف می شه و به ارامش می رسم وهیج لذتی به این اندازه زیبا و دلچسب نیست.